بسم الله الرحمن الرحیم سلام(عشق معنوی۲)سلام بر دوستداران حیوانات

بسم الله الرحمن الرحیم سلام(عشق معنوی۲)سلام بر دوستداران حیوانات

(:اینهایی که حیوان نمی خورندبه هنگام مرگ(خیلی سخت) جان نخواهندداد:)
بسم الله الرحمن الرحیم سلام(عشق معنوی۲)سلام بر دوستداران حیوانات

بسم الله الرحمن الرحیم سلام(عشق معنوی۲)سلام بر دوستداران حیوانات

(:اینهایی که حیوان نمی خورندبه هنگام مرگ(خیلی سخت) جان نخواهندداد:)

مرگ

بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام و عرض خسته نباشید خدمت شما پویندگان راه حق *

بنده محمد........... هستم ! *

از اینکه به این وبلاگ وارد شدید و می خواهید مطلب من را بخوانید به شما خوش آمد می گویم و تشکر می کنم ! *حقیقت اینه که نوشته به موضوع مورد توجهی اشاره نمی کند ! اما حال که دست نوشتن به ما روی آورد صلاح می دانم مطالب را بنوازم تا چیزی برای شروع ارتباط به وجود آید ! اول اینکه سال ۸۶ مبارک ۱۰۰ سال به این سالها انشاالله که زیر سایه ی امام زمان همراه با خانواده محترم از لحظه لحظه زندگی پر شور خوب و خوش و سلامت بگذرانید . *

انسان در درجه اول باید به خدا رجوع کنه متا سفانه اینجانب فاقد لیاقت بحث خدا شناسی هستم در حال حاظر به همین دلیل از این مطلب به راحتی گذر می کنیم و روی می آوریم به دشت و یمن و در یاچه و چه کوهساران ((((عشق))) منظورم رو خوب متوجه شدید ؟! کم پیش میاد در باره عشق بحث کنم اما چه از عشق شیرین تر که اون هم اول عشق واقعی خداست اما از او که گذر نهیم می رسیم به چی ؟! هان ؟! به چی ؟! بچه ها مثل اینکه یه نمه کم آوردم موندم چی بنویسم خب ولی بهتون قول می دم نه به مطلب در آخر چیزی اضافه کنم نه کم خیالتون راحت آجی راحله تو هم داری می خونی مطلب رو ؟! خب به نظر تو در باره چی بنویسم ؟! خب حالا موقع سیگار میگاره ! *

زدم دره گوشش ! می پرسید زدم دره گوشه کی خب من دره گوشه خیلی ها زدم ! یه سری یادمه تو اتوبوس بودم داشتم مطالعه می کردم و صندلی خالی نبود مجبورن ایستاده بودم دقیق یادم نمیاد کوجای تهرون بودم ولی این رو خوب می دونم بچه تهرونم ناف تهرون هیچی آقایی که شما باشید یا خانومی که شما باشید البته آقا شما خانوم نه خانوم آقا نه اصلا بگذریم خلاصه من فقط دستم بند که نبود کتاب بود به میله نگرفته بودم که یکباره آقا راننده که خانوم هم نبود زد رو ترمز به نظرتون چه اتفاقی افتاد ؟! من دستم رو با سرعت آوردم که میله اتوبوس رو بگیرم تا از افتادنم جلوگیری کنم در عرض یک ثانیه چنان چکی به یارو زدم که اگه رو صندلی نبود پرت می شد ته اتوبوس حالا من و بگی آقا ببخشید اشتباه شد یارو از یه طرف لپش داشت باد می کرد از یه طرف من داشتم ماچش می کردم ! از یه طرف دیگه هم یارو اینهو مجسنمه خشکش زد. دیگه براتون بگم دره گوشه خیلی ها زدم کسی که دنبال دود باشه راستش اینه که دره گوشه همه زدم ولی اگه آبجیم زنده بود دره گوشه اون نمی زدم ! *فعلا به همین نکته کفایت می کنم آخه چیزی یادم نمیاد از عشق بگم خب چی بگم از یه طرفش بگم دو طرفش بگم ؟! هیچ طرفش بگم ! معمولا اونایی که در عشق شکست خوردن بیشتر از دیگران تجربه دارند زیرا خویش را پیروز می دانند شما پس فکر کردید چی فکر کردید اون دخترایی که بقول خودتون می ترشن یا ترشیده میشن یا اینکه فکر می کنید اونایی که زن نمی گیرند و مجرد هستند یا موردی دارند یا خراب هستند یا نمیشه بهشون اعتماد کرد نه خیرم این شمایید که از قافله به دورید من خیالم راحته که دارم زمان رو هر طور که هست به لطف خدا می گذرانم آی آی هی با تو هستم فکر کردی کی هستی با همتون هستم هیچ کدوم از ما آدم نیستیم در این دنیای به قولی زنده جز امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف یه صلوات ختم کنید تازه خیلی از ما انسان هم نیستیم من که خودم حیوان تشریف دارم اما ناطق باز اون حیات وحش یه سودی برای زنده ماندن هر چه بیشتره زمین دارند ما چی زمین را داریم دو لپی می خوریم بابا فرزندان ما نسلهای ما دختر کوچولوهای ما پسر کوچولوهای ما می خوان زندگی کنن بیایید دست در دست یکدیگر زمین را آباد سازیم و با رعایت کمتر خونخواری قلب کوچک اون خانوم آقا کوچولو می تپه خدا دلش نمیاد تا موقعی که بنده نازنینش نفس می کشه قیامت بر پا گردد ! در سور زمانی دمیده می شود که انسانها خود یکدیگر را با صلاح اتمی نابود ساختند اونوقتی که هیچ کوچولویی زنده نیست هیچ مادر اون عاطفه ها امیدهای زندگی مادیات می ماند فقط معنویات جز سی قرآن سوره زلزلت دو آیه آخر می فرماید فمن یعمل مثقال ذره خیر یره و من یعمل مثقال ذره شرن یره ! ذره ای خیرو شر در آن دنیا حساب کتاب میشه بابا تو آدم نکش تو بچه مردم رو ج... موتاد و .... نکن تو دختر بچه معصوم رو چرا می کشی؟ یا اون پسر بچه رو ت.... می کنی بعد می کشی ؟! خدا ل... کنه ! بابا این کارا رو نکن نماز بخون نمی خوام نماز نخونی ۱۰۰ ساله سیاه سر منشا همه این کثافت کاری ها می دونید چیه تربیت نادرست والدین آخه زن بی سفات آهای مرتیکه پس میندازی در میری این بچه با پدر بی اهل یا بی پدر با اهل بزرگ میشه  دیگه یه جا می ریزه این بچه بزرگ میشه آدم کش!. . *آخه چرا سخت گیری می کنید تو ازدواج دو دختر پسر ! می خواید اینا روبه ذلت بکشونید خودتون باید اون دنیا جواب پس بدید که مانع زندگی کردن ۲ انسان شدید نفس رو تو سینه قط می کنید آی حیوون کشا هوشیار باشید آی کله گنجشک قط کنا آی تو یی که در عمرت فقط یه گنجشک کشتی و یه دونه مورچه له کردی به هشدار باش آتش جهنم در راه است راهی که صحراییست در آن هیچ وقت سیراب نمیشی سراب تو چیزی نیست جز مواد مزاب آی تو که می خوای خود کشی کنی زود تر که می خوان از یک مو آویزونت کنن پسر عمه مادر من مرد با من رفیق صمیمی بود حیف شد تصادف کرد الهی شکرت که فرشته ملک الموت را آفریدی حمید جان اونجا هوای ما رو داری یا نه ؟ حق داری چون اینجا من هوا تو ندارم . پدرش هم شهید شده اومد به من گفت هر چی تو دنیا در باره این دنیا آخرت می گن راسته قضیه ی اون پیر مرده روحانی است که یه روز رجوع می کنه به یه قصابی برای خرید گوشت انگشت اشاره خود را به تکه گوشتی میزنه که در آنجا آویزان بوده تا ببیند گوشت تازه است یا نه که چند روز بعدش این میمیره میاد تو خواب رفیقش میگه برو از اون قصابه حلالیت بگیر اون اثر چربی که روی انگشت من مانده در اینجا از من بازخواست کردند.حتی چربی یک حیوان هم بازخواست می شود چه رسد به خوردن آن؛ آقایی که رو دستت ام و آی لاو یو یا اسم دوست دخترت یا یا علی خالکوبی می کنی آی خانومی که برای خوشکل شدن در چشم صورت  برای زیبایی در کاره خداوند دخالت نکنید در هر وضعیت و به هر دلیل این کار را نکنید. می کنی مرد مگه گوشش رو باید سوراخ کنه یا به خود قلاده آویزون کنه !؟ یا روی  می کنی تو قبر که گذاشتنت مار میاد نیشت می زنه همونجا رو گاز میزنه می کنه همه میمیرن من هم میمیرم چه برسه به تو ببخشید من یه کم خودمونی حرف می زنم نمی دونم چم شده ! تازه اون موقع روح به جسم برگشته هی می خوای سکته کنی دوباره بمیری به اذن خدا عذاب و فشار قبر نیم کف دست بالا تر از دماق که همون مغز باشه و بینی ات سنگ لهب چیندن تا پایین تاریک ظلمان چشمات رو باز می کنی خواب بد دیدی انگار خواب دیدم مردم خدایا من مردم ؟! نه دارم خواب می بینم بگذار با زور چشمام رو باز کنم می خوای بلند شی چراغ اتاق رو روشن کنی طق سرت می خوره می فهمی تو قبری و این هم پتو نیست کفنته بعد می بینی تنگه نمی تونی تکون بخوری این از تنگی در قبر وحشتش هم اینه که تازه می فهمی قبل از همه اینها هزار سال جون هم دادی حالا ۷۰۰۰۰ کیلو خاک هم رو سنگها احساس می کنی البته نمی تونی تکون بخوری می بینی هیچ را هی نداری تکون بخوری حالا اگه قبرت دو طبقه هم باشه و تو رو تو طبقه پایین دفن کنن که واویلا لودر هم نیم ساعت طول می کشه ۷۰۰۰۰۰ کیلو خاک رو جا به جا کنه ! *این بحث رو ادامه نمی دم ختمش می کنم تا بعد ! .خدا نگهدار .

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد