بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
ایمیل ایشون:virangar65@yahoo.com
محمدهادی: salam!
virangar boy: salam
محمدهادی: axe feet cheraa gozaashtid?
virangar boy: feet?
محمدهادی: paa!
virangar boy: feet na o leg or foot
virangar boy: bad che iradi dare..?
محمدهادی: eeraad nadaare?
محمدهادی: yani avaz mikoni alaan?
محمدهادی: yani shomaa ahle jonbeshid?
محمدهادی: khob khodaafes \
virangar boy: chera....?
virangar boy: che rabti dare...?
virangar boy: na khob bego shayad daram eshtebah mikonam iradi dare...?
virangar boy: be khater moharam migig?
محمدهادی: manzooram jonbeshe darooniye!
محمدهادی: bale
محمدهادی: vali ghabl o bade moharam nadaare
virangar boy: hich rabti be in chiza nadareh
محمدهادی: aziz
محمدهادی: mamoore sheytoon baaese gozaashtane een ax tavasote shomaa shode
محمدهادی: fekr nemikonam joz shahvat dalile dige ee betoonid baraaye man biyaarid!
virangar boy: na
virangar boy: na
virangar boy: shahvat
virangar boy: aslan
virangar boy: man daram migam in chiza hich rabti be moharam nadare
محمدهادی: khob chon az nazare shomaa nadaare ke nabaayad be hame elghaa konid ke
virangar boy: hala shoma ye ax bacheh felestini gozashti yani sheyton shoma ro vasvaseh nemikoneh....?
محمدهادی: e
محمدهادی: een bache tir khorde morde aziz
virangar boy: man etefaghan kheyli ham be emam hoseyn eteghad daram
محمدهادی: fekr nakarde harf zadiyaa!
محمدهادی: khob pas ye axe emaam hoseyni bezaar taa khodet keyf koni bar sheytoon lanat
virangar boy: na shoma migi chon in ax ro gozashtam neshaneh eee az sheytan va havas hast
محمدهادی: khob aziz
محمدهادی: agar bar shomaa ehsaas nemishe ke een mosalame
محمدهادی: age mishod ke nemizaashtid
محمدهادی: vali joz shomaa bar hame mishe aziz
محمدهادی: een siyaasate sheytoone
محمدهادی: hich bad kaari balaanesbate shomaa fekr nemikone ke bade
محمدهادی: vali hame fekr mikonand bade
محمدهادی: gheyr az eene>?
محمدهادی: 1\
virangar boy: یه لحظه صبر کنید من الان می یام
محمدهادی: باشه گلم!
محمدهادی: پس یه لطفی کن من هم یه قهوه درست کنم میرم بیرون زودتر از 10 دقیقه دیگه میام!
محمدهادی: الو!
virangar boy: نسکافه صرف شد...
محمدهادی: بله قربان
محمدهادی: بله قربان
virangar boy: من عکس رو عوض کردما
محمدهادی: میل دارید بدم خدمتتون؟
محمدهادی: خدا خیرت بده
محمدهادی: ولی هنوز اعمال نشده
virangar boy: نه صرف شده
محمدهادی: باید سعی کنید
محمدهادی: قربان شما
محمدهادی: پس دیگه نیازی به بحث نیست هان؟
virangar boy: چرا الان تا می شه
محمدهادی: انشاالله
virangar boy: نه
محمدهادی: خوبه
محمدهادی: پس یه آشنایی کوچولو بشیم
virangar boy: انشاالله
virangar boy: کلمه قشنگیه
محمدهادی: دور از جون سرما خوردم
virangar boy: ولی فارسیش زیبا تره
محمدهادی: بله خیلی قشنگه
محمدهادی: همینطوره
virangar boy: به اید خدا
virangar boy: امید خدا
محمدهادی: به امیدپروردگار یگانه
محمدهادی: خب بنده محمد هادی شما؟
virangar boy: محمد رضا
محمدهادی: خب 1366 شما؟
آقای محمدرضا: 1365
محمدهادی: تهران شما؟
آقای محمد رضا1365: من هم تهران درندشت کثیف
محمدهادی: غرب شما؟
محمدهادی:
محمدهادی: aloOoO!
محمد رضا1365 تهران: غرب
محمدهادی: کجای غربید؟
محمد رضا1365 تهران: یافت اباد
محمدهادی: من نزدیک استادیوم آزادی هستم
محمدهادی: تجربه اینترنتی 11 سال شما؟
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد: 4 سال
محمدهادی: چرا زده بودید ویرانگر؟
محمدهادی: فکر می کنم شما مشغولید
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: زده بودم...؟
محمدهادی: فعلا خداحافظی کنم؟
محمدهادی: به جای اسمتون
محمدهادی: چرا تهران کثیف؟
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: توش یعنی کثیفی ندیدید...؟
محمدهادی: دلیل نمیشه
محمدهادی: نباید نه خودت رو ناراحت کنی
محمدهادی: نه ب
محمدهادی: بگید کثیف
محمدهادی: خب من که با چشمهای شما نگاه نمی کنم
محمدهادی: پس نگاه نکنید اصلا خب؟
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: باشه معزرت آلوده
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: خوبه
محمدهادی: خب این هم نشد
محمدهادی: خدا ببخشه
محمدهادی: همه جا آلوده هست نیست؟
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: نه
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: فقط تهران اینطوریه
محمدهادی: کجا نیست؟
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: جاهای دیگه نرفتین
محمدهادی: مثلا؟
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: همدان
محمدهادی: تا آلودگی رو در چی ببینید؟
محمدهادی: اونجا خوب با بد زندگی نمی کنه
محمدهادی: اصل قضیه اینه که ایمانمون ضعیفه!
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: من الودگی محیطی رو گفتم نه آلودگی آدما رو
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: اگه اینطوریه خیلی از شهرا ادمای مضخرفی دارن
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: یکیش همین تبریز
محمدهادی: ببین باز دارین غیبت می کنیدا
محمدهادی: یعنی اونجا اتومبیل ها اگزوز ندارن؟
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: ydfj kdaj
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: غیبت نیست این
محمدهادی: این رو همه می دونند تهران آلودگی هوا داره دیگه گفتن نداره عزیز!
محمدهادی: یعنی شما ناراحت نمی شید اونا بگن تهران انسانهای مضخرفی داره؟
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: نه
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: بگن
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: شاید راست
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: بگن
محمدهادی: بر نمی خوره بهتون؟
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: و ما هم خودمون رو عوض کنیم
محمدهادی: خب این که همه جا بد و خوب داره هر متفکری می دونه لازم به گزاف گویی نیست درسته؟
محمدهادی: یعنی سرنوشت ما دست خودمونه؟
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: یعنی من الان گزافه گویی کردم...؟
محمدهادی: نه
محمدهادی: من گزاف کردم عزیز
محمدهادی: خودم و عرض می کنم
محمدهادی: شما سفت و محکم باش یک انسان انتقاد پذیر
محمدهادی: یه برگزیده ی الهی
محمدهادی: اصلا ناراحت نشو
محمدهادی: اما حسین (ع)فرمودند:
محمدهادی: آنکه بد تو را می گوید دوست تو و آنکه خوب تو را می گوید به تو دشمن توست
محمدهادی: که دوست هم فقط پدر و مادره و بس
محمدهادی: من هم کمی برای ارضای خویش از روی ناتوانی پر حرفی می کنم
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: یک سوال شما بسیجی هستین...؟
محمدهادی: واقفید بی امر الهی قطره ای باران بر زمین نمی افتد که ما وجود داشته باشیم
محمدهادی: کارت بسیج ندارم
محمدهادی: بی امر خدا برگی از درخت نمی افتد
محمدهادی: درست؟
محمدهادی: بگذریم!
محمدهادی: داشتید می گفتید:
محمدهادی: بالا خره ما خوبیم یا بد؟
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: ما منظورت تهرانیاست یا خودت؟
محمدهادی: کل مخلوقات خدا؟
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: هیچ مخلوقی از خداوند بد نیست و جلوه خدایی درونش دمیده شده و انسان ها همه خوبن ولی این اجتماع هستکه بدشون می کنه
محمدهادی: اجتماع رو کی ساخته؟
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: خودمون
محمدهادی: ما که خوبیم که؟
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: خوب
محمدهادی: آفریده ما کیست؟
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: خوب خداوند
محمدهادی: خداوندی که کهکشانها را کنار هم آفرید و مشتری را در منظومه شمیس
محمدهادی: که:
محمدهادی: 1300 برابر زمین
محمدهادی: به نظر خدا این انسان!
محمدهادی: به نظر شما خداوند متعال
محمدهادی: قابل پرستیدن و احترام
محمدهادی: و دویدن به سمت او نیست؟
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: چرا
محمدهادی: خب
محمدهادی: اگر خداوند
محمدهادی: به انسان وعده بده که
محمدهادی: در دنیا
محمدهادی: اگر نیت واقعی نماز شب هم بکنید
محمدهادی: بهشت برین را بر شما واجب می کنم
محمدهادی: شما این کار را می کنی؟
محمدهادی: پشو عزیز
محمدهادی: راه دوری نمیره
محمدهادی: یه وضو بگیر
محمدهادی: دو رکعت نماز شب بخون
محمدهادی: ما رو هم دعا کن
محمدهادی: خب؟
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: نه
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: شما خیلی به ظاهر گیر می دین
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: شما اصلا معنی این نمازی روکه می خونی می دونی
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: .
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: ؟
محمدهادی: من که خوب نیستم
محمدهادی: خدا رو خوش نمی آد تا الان با اینترنت کار کنی اونوقت با خدا حال نکنی
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: من اصلا دینم اسلام نیست که نماز بخونم من طور دیگه با خدای خودم حال می کنم
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: تنها نماز نیست؟هست؟
محمدهادی: نماز تنها راه رسیدن به خداست نیست؟
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: نه
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: یه سوال
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: کسی که توی قهر جنگل هست اون چطوری به خداش می رسه؟
محمدهادی: با نماز
محمدهادی: من به شما می گم
محمدهادی: نماز
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: چطوری؟
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: نمازی وجود نداره
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: شما اصلا نماز رو چی معنی می کنی
محمدهادی: اونو اگه یکی بگه چطوری که می خونه
محمدهادی: اگر هم نگه خود خدا می فرماید
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: چی؟
محمدهادی: خب از این آسونتر هم داریم
محمدهادی: مسلمون شو نمیشه؟
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: چرا باید بشم
محمدهادی: شما چطوری به خدا نزدیک می شید؟
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: مثلا مسیحی ها نماز ندارن چگونه به خداشون می رسن
محمدهادی: برای اینکه هفت آسمون رو سیر کنید
محمدهادی: کی گفته هر کی به خدا میرسه
محمدهادی: اکثر اونایی که دم از خدا میزنند اهل جهنم هستند یکیش خود من
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: هر دینی یه قواعدی داره که گفته این کارو بکن یا نکن منظورم نماز نیستا که دین اسلام گفته بخون حتما منظورم
محمدهادی: تنها راه رسیدن به خدا نمازه عزیز من دوست دارم
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: ما یه مغازه دار تو محلمون داشتیم که موقع نماز که می شد اگه یه مشتی دست به نقد یه میلیونی هم داشت بیرونش می کرد و می رت نمازش رو بخونه همه دیگه فکر می کردن این خداست و می پرستیدنش ولی ...
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: دودره باز در اومد و کلی پوله مردم رو خورد
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: شما هم من می گم اصلا این طوری فکر نکن
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: ما دیگه خواب به چشمون اومد
محمدهادی: عزیز اون یه نفر رو با همه یکی می کنید؟
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: خداحافظ
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: eeeeeeee
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: هستین
محمدهادی: این همه ما صحبت کردیم در باره همه جا خوب و بد
محمدهادی: این همه در باره خدا گفتیم
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: نه با همه یکی نکردم
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: فقط خواستم بگم فقط نماز نیست برای رسیدن به معبود...
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: که شما می گید فقط نمازه
محمدهادی: مگه نماز ستون دین نیست؟
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: ستون چه دینی....؟
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: ؟
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال:
محمدهادی: دین شما چیه؟
محمدهادی: من مسلمان شیعه هستم شما؟
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: شما جواب من رو ندادین؟
محمدهادی: نماز ستون همه دینها
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: چی شد....؟
محمدهادی: مرحوم نخودکی چه دینی داشت؟
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: اینو کجا گفته...؟
محمدهادی: آیا شما معجزه ای دیده اید که برای کسی جز شیعه بیافته اگه دیدید تعریف کنید لطفا
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: شما الان نوشته بالاییتون رو نقض کردین
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: خیلی
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: معجزات حضرت یوسف عیسی مسیح و پیامبران دیگه
محمدهادی:
محمدهادی: عزیز من
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: معجزه نیست اینا
محمدهادی: اونا انسانهای برگذیده پروردگارند
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: آهان
محمدهادی: من و شما به گرد پای اونا می رسیم؟
محمدهادی: ولی معجزه دیدم
محمدهادی: هم رو خودم هم مادرم و...
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: خوب مسلمه
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: خوب من هم تو دینم دیدم
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: و تو دینای دیگر
محمدهادی: بفرمایید تعریف کنید قبلش هم دینتون رو بفرمایید لطفا
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: دین من یه شاخه از دین اسلام هست
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: من احل حق هستم
محمدهادی: متوجه نشدم
محمدهادی: اسم دینتون؟
محمدهادی: مسیحی هستید؟
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: که بعضی از ادمای بی خرد و بی دانش اون رو علی الهی می دونن
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: نه
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: اهل حق
محمدهادی: چطور من نشنیدم
محمدهادی: ؟
محمدهادی: اسم دینتون اهل حق؟
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: توی اینترنت کمی جستجو کنید حتما متوجه می شید
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: بله
محمدهادی: آخه عزیز
محمدهادی: شما چیزی به من نگفتید که من برم دنبالش
محمدهادی: قبول دارید برگی از درخت بی امر خدا بر زمین نمی افتد؟
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: اصلا لازم نبود من چیزی بگم
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: شما باید همه دین های خدا رو مقدس بدونید
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: شما می گید نماز ستون همه دین هاست
محمدهادی: قبل از این من شما رو انسان می دونم
محمدهادی: همینطوره
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: همه دین ها نه
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: میتونی بری از مجع تقلیدت بپرسی
محمدهادی: شما اسم خودتون رو گذاشتید دیندار اهل حق کاری نمی کنید اونوقت توقع دارید خدا به رخت خواب شما بیاید یه کلمه با خدا حرف می زنید؟
محمدهادی: عزیز گفتم قبول ندارید که بی امر خدا برگی از درخت نمی افته یا نه؟
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: بله درسته
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: یه لحظه
محمدهادی: خب
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: شما گفتید کاری نمی کنیم.........؟>
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: توی دینم
محمدهادی: پس قبول دارین این خواست خدا بوده تا من شما رو دعوت به دین اسلام کنم نه خواست خودم درسته؟
محمدهادی: قبول دارین؟
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: تا حالا خیلی ها گفتن
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: چیرو که خواست خدا بوده؟
محمدهادی: پس شما همه رو دیوانه و خود را عاقل می دانید
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: نه به نظر من شما اینطوری هستین
محمدهادی: پس لابد جوابی دارید که فردای قیامت به فرشتگان خدا در این باب دهید
محمدهادی: یعنی من به اراده خودم با شما حرف زدم؟
محمدهادی: من که اصلا خدا شاهده نمی دونستم شما چه دینی دارین
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: به ارداه خدا اومدید
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: ولی
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: نه برای دعوت من
محمدهادی: لابد ما وسیله هستیم
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: به دین اسلام
محمدهادی: یعنی انکار می کنید من از شما رسما دعوت کردم؟
محمدهادی: می خواهید به نوشته های بالا دقت کنید؟
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: دعوت کردید ولی به نظرم من بیشتر برای اینکه شما بگید چرا این عکس رو گزاشتم نه
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: بعد این بحث رو شروع کردین
محمدهادی: یعنی به لطف خدا این عکس بهونه نبوده؟
محمدهادی: پس بعد این بحث شروع شد
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: بحث شروع شد
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: می خواید بزاریم برای فردا
محمدهادی: به اراده خدا نه به اراده من و شما که غدا خوردن و تبدیل شدن آن به انرژی
محمدهادی: دست ما نیست
محمدهادی: چه رسد به صحبت در مقام خدا
محمدهادی: یعنی شما از زیرش در می رید؟
محمدهادی: پس شک کردید و می خواهید تفکر کنید هان؟
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: نه اتفاقا خیلی دوست دارم از این جور بحث ها
محمدهادی: خدارو شکر شما عقل دارید و فهمیده هستید
محمدهادی: خوبه
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: ولی
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: خواب اجازه نمی ده
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: نه عزیز
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: من هیچ شکی به دینم ندارم
محمدهادی: پس به خاطر همین هم که شده دنبالش باشید
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: ببین شما چند سالتون هست؟
محمدهادی: ولی چیزی در مورد اون به من نگفتید
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: یادم رفت
محمدهادی: یعنی سن و سال نشون دهنده شعوره؟
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: نه
محمدهادی: دین شما می گه خدا چندتاس؟
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: می وام یه چیزی بگم
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: چند سالتون هست؟
محمدهادی: شما امر بفرما
محمدهادی: شما بزرگوارید عزیز
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: بگید خوب/
محمدهادی: من از شما کوچکترم
محمدهادی: چه ربطی به دین داره؟
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: بله ولی چیزه دیگه ای هست؟
محمدهادی: برو بالا می بینید
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: الان می گم ربطش رو
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: من دیس کانکت شدم و پرید
محمدهادی: 1366
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: یعنی یک سال از من کوچکتر
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: من وقتی 10 سالم بود
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: خوب
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: رفتم مسجد محل
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: به چه دلیل
محمدهادی: شما بزرگوار تر از این حرفا تشریف دارید عزیز
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: به این خاطر که
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: بچه ها همه می رفتن و بسیجی می شدن و نماز می خوندن
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: خواستم ببینم چه خبره
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: من هم رفتم تو جمعشون
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: و نماز خوندم
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: بسیجی شدم
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: پس به من نگید که زدی زیرش و می خوای بری در موردش تفکر کنی
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: من تفکر هامو کردم
محمدهادی: یعنی دین اسلام به شما گفت از اون خارج شید؟
محمدهادی: یا یک انسان که از طرف شیطون مامور بوده بدون اطلاع خودش و شما این دعوت را کرد؟
محمدهادی: ببین رفیق من
محمدهادی: دور از جون یه موتاد بد کاره هم فکر نمی کنه کارش اشتباهه و ادامه میده کلا این رو اول هم گفتم
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: نه نگفت
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: عقلم بهم گفت
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: این دوتا هیچ فرقی با هم ندارن
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: هر دو تو رو به خدا می رسونن
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: فقط به شیه های مختلف
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: شیوه های مختلف
محمدهادی: من مسلمانم
محمدهادی: عزی
محمدهادی: عزیز؟
محمدهادی: دین شما که رو حساب عقله
محمدهادی: می فرماید:
محمدهادی: حیوان خدا را بکش و بخور؟
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: بله ولی نه هر حیوانی
محمدهادی: مثلا؟
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: گوسفند و گاو و خروس که توی مراسم ما قربونی می شه
محمدهادی: خب اونا با حیوونای دیگه فرق دارند؟
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: و بقیه حیوانات حلال گوشت
محمدهادی: مخلوقات پروردگار با هم فرق دارند
محمدهادی: قبلش بسم الله الرحمن الرحیم می گید؟
محمدهادی: آیا اونا مثل شما چشم
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: نه می گیم یا حق
محمدهادی: گوش قلب و... ندارند؟
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: شما مگه نمی خوری گوشت اینها رو؟
محمدهادی: دین شما می گه به این حیوونای که با آنتی بیوتیک تخم گذاشتن تخمشون و با هرمون بزرگ شدن بخور و سرطان بگیر دور از جون؟
محمدهادی: بنده گیاهخوارم!
محمدهادی: شما می تونستید تو دین خودتون بمونید و با عقل جلو برید
محمدهادی: نه که خدای نکرده به خدا خیانت کنید و بخشیده نشید
محمدهادی: ولی راه بازه من به شما از طرف خداوند وعده می دهم باز گردید و صبور باشید
محمدهادی: تا بهشت برین
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: به چه خاطر گوشت نمی خورید؟
محمدهادی: در طبقات والا نصیب شما شود
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: به چه خاطر گوشت نمی خورید؟
محمدهادی: حیوانات به اندازه ما حق زیستن ندارند؟
محمدهادی: به بدترین شکل از بدر تولد باید با آنها برخورد کرد؟
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: چرا دارند ولی خداوند وقتی گفته که می تونی بخوری چرا که نخوریم؟
محمدهادی: حضرت علی می گذاشت مورچه ای قربان او شود که شما گاو را و گوسفند را و خروس را قربان خود می کنید
محمدهادی: حضرت سلیمان با آنها سخن نمی گفت؟
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: حضرت علی هم گوشت نمی خورد؟
محمدهادی: پیغمبر
محمدهادی: و حضرت علی
محمدهادی: و امام حسین و...
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: حضرت ابراهیم هم گوشفند نخورد؟
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: که خودش همین عید قربان رو
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: باعثش شد
محمدهادی: به جز نان جو و خرما و نمک که آن را هم در صحر و افطار انفاق می نمودند چیزی می خوردند؟
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: و گوسفند رو به جای پسرش قربونی کرد
محمدهادی: آیا اون گوسفند به بهشت نمی رود؟
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: من نمی دونم می خوردند یا نمی خوردند شما حرف قران رو هم قبو نداید
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: مگه توی کتاب قرآن گفته که نخورید
محمدهادی: آیا خدای ما فرمود آب را که حیات زندگیان هست علف بکارید به گوسفند بدهید؟
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: تو یه اییه خوندم دقیق یادم نیست
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: گفته بود
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: از نعمات من استفاده کنید
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: دقیق یادم نیست
محمدهادی: قرآن فرموده از دریا گوشت پوست حیوانات استفاده کنید
محمدهادی: 5 سوره نحل
محمدهادی: طارق
محمدهادی: بله ولی امر الهی این هست؟
محمدهادی: که انسانهای دگر از گرسنگی بمیرند؟
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: شما اینطور فکر می کنید
محمدهادی: شما دین رو بهونه قرار دادید
محمدهادی: به هر حال
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: شما هر چیزی رو نقض می کنی وال می گی خدا گفته نماز سوتن هر دینی هست بعد هم همین گوشت حیوان رو
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: اره به هر حال
محمدهادی: عقل شما می گه بکش بخور؟
محمدهادی: عقل شما می گه نماز دوری از خداست؟
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: بله
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: باز اومدی سر جای اول و جواب منو نمی خوای بدی؟
محمدهادی: به خاطره ذایقه خوشمزگی؟
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: اخه تو چه دینی؟
محمدهادی: درسته یه جان را از زندگی در این دنیا بگیرید؟
محمدهادی: شما نتونستید با نماز به خدا برسید
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: در ضمن عقل می گه وقتی گشنته بکش و بخور
محمدهادی: اگه الان پشی دو رکعت بخونی همه چی درست میشه
محمدهادی: ببینم
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: باز دیدی جواب منو ندادی؟
محمدهادی: دین شما میگه شب تا صبح با اینتر نت چت کن اونوقت با خدای خودت رازونیاز نکن؟
محمدهادی: سوال شما چیه عزیز؟
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: راز و نیاز که همیشه شب هست؟
محمدهادی: وقتی گشنته قحطی اومده چیزه دیگه نیست بخوری که بکشی؟
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: تونوقت انسان مجبوره
محمدهادی: همین خون خواری که انسانها کوچک و بزرگ دارند در دنیا میمیرند
محمدهادی: شب مناسب نیست؟
محمدهادی: پس این دلیل بازدارنده چیست؟
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: سوال من این بود که شما گفتی نماز ستون هر دینیه./
محمدهادی: شیطون شش هزار سال عبادت نکرد از درگاه خدا رانده شد ؟ شما چند سال عبادت کردید؟
محمدهادی: ستون و ولش کن
محمدهادی: من می فرمایم که:
محمدهادی: نماز تنها راه رسیدن به خداست
محمدهادی: من بهم ثابت شده دیگه
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: چرا ولش کن شما یه چیزی رو تحمیل کردی باید جوابش رو هم بدی دیگه؟
محمدهادی: شما چگونه اثبات می کنید نماز مهم نیست؟
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: نماز رو تحمیل کردی به همه دین ها
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: نماز برای دین اسلام فقط
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: فقط
محمدهادی: تحمیل یادعوت؟
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: این یه راه برای رسیدن به خداست
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: توی دین اسلام
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: تحمیل با دعوت فرق می کنه
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: شما گفتی همه دینا چه مسیحی کلیمی زرتشتی باید نماز بخونن
محمدهادی: یعنی در نماز ما جادوگری نقش دارد آنوقت عبادات شما حرف و رازو نیاز با خداست؟
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: یعنی اینکه مسلمونن دیگه
محمدهادی: اولا همه ما یکی هستیم
محمدهادی: دوما دوست داریم یه کاری کنیم به خدا برسیم
محمدهادی: سوما خدا کریم است
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: یکی هستیم ولی به طرق مختلف
محمدهادی: من شاخ ندارم
محمدهادی: من دست می کردم تو جیبم می دیدم پوله
محمدهادی: گوش کنید
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: ما تنها ک پیامبر نداشتیم
محمدهادی: دروغ ندارم که بگم که
محمدهادی: 124000 پیغمبر
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: هزاران پیامبر اومدن و رفتن
محمدهادی: اما همه نمی گفتند دی
محمدهادی: دیگری دین ما را کامل می کند؟
محمدهادی: گوش می دید یه چی بگم؟
محمدهادی: خب
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: همه هم می گفتن نماز بخونید؟
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: خب
محمدهادی: من یه مدت
محمدهادی: شاید غافل هم بودما
محمدهادی: گناه کوچیک می کردم
محمدهادی: و اگر هم بزرگ بی خبر بودم
محمدهادی: خب؟
محمدهادی: به یکباره به خودم گفتم فقط خدا
محمدهادی: نه که پیامبران خدا را کنار بزنم
محمدهادی: منظورم ستایش خدا بود
محمدهادی: رو حساب این حرف
محمدهادی: به این حرف ایمان آوردم
محمدهادی: دارم حرف می زنما
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: حتما ستایشتون با نماز خواندن بود
محمدهادی: آفرین
محمدهادی: اصلا
محمدهادی: با خدا حال می کردم
محمدهادی: مسجد برو
محمدهادی: دو رکعت نماز صبح 2 ساعت طول بکشه
محمدهادی: دایم در حال نماز بودم
محمدهادی: مثل الان نبود که نماز خودم رو هم با زور بخونم
محمدهادی: نمازهای نافله
محمدهادی: نماز شب
محمدهادی: ولی الان از خدا می خواهم که اگر ایمان من قوی نمیشه از این هم ضعیف تر نشه
محمدهادی: خلاصه
محمدهادی: مثلا
محمدهادی: اگه می رفتیم کنار خیابون
محمدهادی: من به مادرم می گفتم اگه الان خونه بودم دو رکعت نماز بیشتر می خوندم
محمدهادی: آقایی که شما باشید
محمدهادی: اونموقع سی
محمدهادی: سیگار می کشیدم
محمدهادی: یکی از گناهام این بود
محمدهادی: باور کن
محمدهادی: من که کار نمی کردم
محمدهادی: کسی هم به من پول نمی داد
محمدهادی: خدا شاهده
محمدهادی: کنار سی
محمدهادی: سیگار فروشی که می رسیدم
محمدهادی: دست می کردم تو جیبم پول بود
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: با ور می کنم
محمدهادی: خدا خیرت بده
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: ولی قبول داری که تنها با نماز نبست که می شه با خدا حال کرد
محمدهادی: مادرم هم خدا شاهده صادقیه زندگی می کردیم زایمان کرد بچه مرد یازده سال پیش
محمدهادی: دکتر
محمدهادی: یه پنس
محمدهادی: پارچه برای زد خونریزی
محمدهادی: توی رحم جای گذاشتند از مادر من دفع شد
محمدهادی: عزیز
محمدهادی: همه مسلمونا فکر کردی نماز می خونند
محمدهادی: این اعتقاد منه
محمدهادی: با خیلی از شیعه ها هم صحبت کردم و می کنم
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: پس گفتی اعتقاد خودته
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: نه همه
محمدهادی: مگه اما م حسین به خاطر امر به معروف و نهی از منکر به شهادت نرسیدند؟
محمدهادی: من که اجبار نمی کنم کسی رو نماز بخونه
محمدهادی: من می گم شما الان بلند شو بخون
محمدهادی: ا
محمدهادی: اگه حال نکردی دیگه نخون
محمدهادی: همین یه دفعه
محمدهادی: که دنیا به آخر نمی رسه
محمدهادی: من مگه چاقو زیر گلو شما گذاشتم
محمدهادی: خود دانی
محمدهادی: من می گم
محمدهادی: خدا خواسته تا این مژده رو به شما بدم
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: آخه گفتی فقط نماز من این همه کشش دادم
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: از اول می گفتی بیا بخون
محمدهادی: خب همین دیگه عزیز
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: بینی چطوریه
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: منم می گفتم چشم
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: ولی من خوندم
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: با هاش حال هم کردم
محمدهادی: خدا خیرت بده
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: آخه می گی هر دینی باید بخونه
محمدهادی: تاآخر عمرت نمی خوای دوباره از این حالها بکنی؟
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: ولی وقتی با دین خودم حال می کنم
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: چرا... دیگه
محمدهادی: خب عزیز نخونه که خدا استجابت نمی کنه
محمدهادی: خب شما اصلا
محمدهادی: دین های دیگه
محمدهادی: به زبان خودشون
محمدهادی: نماز نخونند
محمدهادی: ولی یه جمله از خداوند بخواهند که:
محمدهادی: راه راست رو نشونشون بده دیگه
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: الان دوباره باز حرف اولت رو رد کردی هر دینی به زبان خودش نماز دار
محمدهادی: حالا که خدا راه راست رو به شما نشون داده مقابل به مثل می کنید فردا نگید خدایا کسی به من نگفت
محمدهادی: خب عزیز راه رو نمی خوای هموار کنی؟
محمدهادی: بیشتر نمی خوای حال کنی
محمدهادی: نمی خوای پرواز کنی؟
محمدهادی: نماز بال پروازه
محمدهادی: الان بخون ببین چند هزار فرشته پشت سرت می استه
محمدهادی: آخه م
محمدهادی: مگه امتحانش مجانی نیست/
محمدهادی: مگه نماز بخونید بی دین و ایمان می شید؟
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: بابا من امتحان کردم یه طوری می گی انگار اولین بارمه
محمدهادی: عزیز
محمدهادی: اولین بارت بود که من الان باید آموزش نماز می گذاشتم
محمدهادی: خوب همین دیگه
محمدهادی: با یه با امتحان کردن که به خدا نمی رسی
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: اصلا ولش کن
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال: خیلی خوشحال شدم
محمدهادی: الان مگه کسی جز خدا شما می بینه اگه بخونی؟
محمدهادی: ما رو هلال کنی ها
محمدهادی: من هم اذیتت کردم
محمدهادی: ولی تفکر کن عزیز
محمدهادی: همون خدایی که قبول داری به ما اجازه زیستن و حرف زدن با هم داده
محمدهادی: مواظب خودت باش
محمدهادی: دوست دارم داداش گلم
محمدهادی: شب بخیروخوبی
محمدهادی: خدانگهدار
محمدهادی: یامولاعلی مددی مولا12130
محمدهادی: راستی
محمدهادی: شما اگه یازده سال هم با اینترنت کار کنید
محمدهادی: اونموقع هیچوقت نمی آیید با یکی چت کنید
محمدهادی: این لطف خداست که شامل حال من و شما و ما بوده و هست و خواهد بود
محمدهادی: خدانگهدار.
محمدهادی: @];-
محمد رضا1365 غرب تهران یافت آباد ت ا 4سال has signed out. (2009/01/07 04:21 ق.ظ)
سلام. آفرین خوب بود کارت باید بیام پیشت آموزش چت ببینم!